۱۳۹۳/۰۶/۲۱

جامی پر کُن به‌سلامت ما


«ساقی امشب»
با صدای: رامش و عارف 



 


مرد:
ساقی امشب از آن مینا
جامی پر کُن به‌سلامت ما

زن:
از غم رستم
وز این شادی مستم مستم
که تو یار منی
به کنار منی

مرد:
به دو چشمم پا نهادی
جلوه دادی بر سرای من
ز جهان بیگانه گشتم
تا تو باشی آشنای من

زن:
دل و دینم شد ز دستم
ز می عشق تو مستم
تو گلی من خارم ای گل
تو بُتی، من بُت‌پرستم
نروم از سرای تو
به دامنت نهاده‌ام سر
که حلقۀ زر به دست من کردی

مرد:
نکشم پا ز کوی تو
به هستی‌ام تو جلوه دادی
که عشق و شادی به همره آوردی

هر دو:
ساقی امشب از آن مینا
جامی پُر کن به‌سلامت ما
ساقی امشب از این شادی رُخسار ما
شده آینه‌ای ز محبت ما
چه خوش از تو بُوَد
شب صحبت ما


* *‌ *

۱۳۹۳/۰۶/۱۴

پس چرا چشمت خُمار می گرفته؟


«آمد چون ستاره»
با صدای: رامش و منوچهر





مرد:
آمد چون ستاره در شامم دوباره
امشب مثل هرشب بی‌مهری نداره
مستی؟

زن: اوه نه، نه!
مرد: هستی؟
زن: نه والله

مرد: پس چرا چشمت خُمار می گرفته؟
زن: چشمم مِی دارد، مستی می‌بارد
تا شوی مست از نگاهم رفته رفته

مرد: ای در مستی افسانه، شدم آخر دیوانه
زن: من مست و تو دیوانه، که برد ما را خانه

هر دو:
ای در مستی افسانه، شدم آخر دیوانه
من مست و تو دیوانه، که برد ما را خانه

زن: من دام عشقم
مرد: رام عشقم
زن: سرخوش از می جام عشقم
مرد: زیباپرستم
زن: من همچو آتش گرم و سرکش
مرد: من به شعلۀ آن روی دلکش پروانه هستم
مرد: ای در مستی افسانه شدم آخر دیوانه
زن: من مست و تو دیوانه، که برد ما را خانه

هر دو: . . .

* * *

۱۳۹۳/۰۶/۱۱

«به یاد دوست» با صدای «ویگن»


ترانۀ تُرکی «sevgili canan» با صدای خوانندهٔ قدیمی «مرتضی رضااوغلو محمدوف» مشهور به «بُلبُل» یا «بولبول» برای بسیاری از فارسی‌زبانان نیز آشنا است و اخیراً بازخوانی «عارف» این ترانۀ را بار دیگر در یادها زنده کرد.


تخلص شاعر در متن ترکی ترانه مرا به سمت «نظامی گنجوی» هدایت کرد و با کمی جستجو دریافتم که «نظامی» دیوانی نیز به تُرکی آذری دارد که گویا نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ خدیویۀ مصر محفوظ است. در مورد اشعار ترکی نظامی  مقاله‌ای را تحت عنوان دیوان ترکی نظامی گنجوی (مقدمه دکتر صدیق بر آثار دیگران) در سایت «دوستداران دکتر حسین محمد زاده صدیق (دوزگون)» در اینجا بخوانید.

زنده یاد «ویگن» همین ترانه را با نام «به‌یاد دوست» با متنی فارسی اجرا کرده که به‌نوع خود بسیار زیبا و دلنشین از کار درآمده. اشاره به «بلبل شیدا» این گمان را ایجاد می‌کند که منظور از دوست «بلبل» یعنی خوانندۀ اصلی این ترانه است. یاد این هردو صدای جاودانی گرامی‌باد.



«به‌یاد دوست» را با صدای «ویگن» بشنوید!

 


باز این دل شیدا شده دیوانۀ رویی
جان آمده بر لب شده دلبسته به مویی
با هر نفسی می‌رود این تشنه به سویی
افسوس که این راز نهان گشته هویدا

پیدا بود از رنگ رخم راز نهانم
دردم همه عشق است و نهفتن نتوانم
از غصۀ او پیر شدم گرچه جوانم
او نوگل خندان و منم بلبل شیدا

گفتم که چرا بر من بیدل نظرت نیست؟
از سوز دل عاشق شیدا خبرت نیست؟
دانی چو من غمزده یار دگرت نیست
بر من نظری کن تو از آن نرگس شهلا

زین غصه دلم خون شده از دیده برون شد
همراز من از سوزش دل آه درون شد
عاشق ز غم عشق تو پابند جنون شد
امروز بیابش منه این کار به فردا


 
* * *